“عبدالکریم بهنیا (زاده ۱۳۲۲، شوشتر، درگذشته ۱۴۰۳، تهران) آبشناس ایرانی و نویسنده کتاب سال ایران در علوم عملی در سال ۱۳۶۸ بود. وی به واسطه کتابها و تحقیقاتش در زمینه قنات به عنوان پدر علم قنات ایران شناخته میشود.”
روانشاد عبدالکریم بهنیا( کجباف) در زمره یکی از فرهیختگان نامدار شوشتری تبار بودند که پس از فراگیری دانش کشاورزی درکانون آموزشی-ترویجی ملاثانی اهواز برای کسب دانش تکمیلی به آمریکا رفته و به درجه اجتهاد در مهندسی آب نائل گردیدند. دکتر عبدالکریم بهنیا پس از بازگشت به میهن چه در جایگاه مدیرِکل کشاورزی استان خوزستان و چه در دانشگاه همواره یکی از برجسته خدمتگزاران دلسوز و کوشا برای آبادانی میهن بشمار می رفتند !
چند سال پیش در یک همایش هر دو سخنران بودیم و حضورشان فضای آنجا را بسیار گرم و دلپذیر نموده بود. هنگامیکه افتخار همکاری با دانشگاه آزاد دزفول نصیبم شد، در چندین مورد باهمدیگر پایان نامه های دانشجویان را سروسامان می دادیم ! آن بزرگوار برغم کهنسالی هرگز ما را از همراهی و همدلی خویش دریغ نمی نمودند! روانشاد عبدالکریم بهنیا اعتقاد عمیقی به توسعه زیر ساخت ها از راه بهبود عملکردآموزشی-پژوهشی-ترویجی کشور آنهم بدست توانای جوانان داشتند !
آن دانشمندِ خود ساخته همواره کوشش کارشناسان توسعه گرا و پشتیبانی های کارگزاران فرمانروایی برای دستیابی به چنین هدفی را دو سوی سکه پیشرفت و شکوفایی فراگیر و پایدارمی پنداشتند!
آن روانشاد حاشا می توانست نگرانی خویش در باره انحراف (انتقال ) آب بین حوضه ای و پیامد های زیان بار آن به پایاب در حوضه مادر از یکسو و برداشت بیرویه از سفره های زیر زمینی و فرونشست های دهشتناک آن در دشت های متاثر از دیگر سوی را پنهان نماید. آن کهنسال دغدغه مند و دلسوخته باورمند به پاسداشت از داشته های طبیعی کشور بود و بدفعات از روند فزاینده آلاینده ها به بدنه های آبی همچون رودخانه های دز و کارون نگران ..
و از کم مهری برخی کارگزاران عافیت طلب بزعمشان “نمک ناشناس” خاطرش بسی آزرده بود ! کجاست تا ورود زیانبار پساب های کانون های زیستی شهری در عصر پسادیجیتالی را ببینند؟ چند ماه پیش که با ایشان گفتگوی تلفنی آموزنده ای داشتم می گفتند در یکی از خانه های سالمندان تهران می زیند ! البته چنین فرجامی برای یک دانشمند فرهیخته باورمند به آبادانی میهن به آن اندازه نگران کننده نبود که دلخوری وی از برخی عافیت طلبان دانش ستیز دنیا گرا!
در یکی از فراز های آن گفتگو ( البته با اندکی تلخی در سخنانشان) افزودند که “هرگز در خواب نمی دیدم روزی برخی از دانشجویان پیشینمان تا این اندازه در برابر دانش فراگرفته خویش و خرد عالمانه اساتیدشان بایستند آنهم برای چند سالی بهره مندی از زر و زور” ! شگفتا از بی مهری چرخ گردون ! همان دانشجویان دیروزی و کارگزاران فرمانروایی امروزی کجایند تا ببینند فرجام آنهمه تلاش ، کنکاش و دوندگی( فرزانگانی بلند آوازه همچون عبدالکریم بهنیا) در بیابانهای گرم و نفس گیر برای آبادانی میهن و شکوفایی فرزندانش همین بیش نخواهد بود! برغم بجان خریدن آنهمه آزردگی ها و با وجود هویدا بودن توده ای از غبار غم بر چهره اش ، عشق و امید به جوانان دانش گرا و لشکریان آبادگر میهن از سر و صورتش می بارید !
در فراز هایی از گفتگو هایمان ، آن دانشمند کهنه کار همواره نشان می داد که هنوز بسیاری از رخداد ها را بخوبی بیاد دارند . با شگفتی دیدم جویای احوال کسانی می باشند که دهه ها پیش با آنها انس و الفت حرفه ای داشته بودند ! برغم چشیدن آنهمه ناملایمی ها از چرخ گردون هنوز در گفتار و کردار او ، تصویر شخصیتی را میتوان در ذهن ترسیم نمود که مملو از امید به جوانان دانش آموخته ای بود که از نگاه تیزبینانه وی سرشار از انگیزه سازندگی و آبادانی میباشند ! ایشان همواره گوشزد می کردند که چه نیکو بود اگر کارگزاران دیوانی اندکی بیشتر به وظایف اخلاقی-حرفه ای خویش می اندیشیدند
در فراز هایی از گفتگو هایمان همواره تلاش می شد تا پیشینه درخشانشان بوی یادآور گردد و این واقعیت تاریخی بدو خاطر نشان گردد که کارکرد ارزشمند او، احمد آل یاسین، محمد علی مادح خاکسار، منوچهر صمدی ، نظام مهدوی ، محمود فخیم احمدی، حسین مظفر، مجید شیشه گر، ابوالقاسم توسلی، نصرت اله نجاتعلی، محمود وائلی زاده، ابراهیم پذیرا، عبدالمجید لیاقت ، حسن کیامنش ، علیرضا مرید ، محمد شاه غزل، کریم کاکا حاجی، غلامرضا و محمود نهاوندی نژاد ، سید عزیز نبوی، عبدالمحمد گیوه چی، سید عبدالغفور معصومی، حسن موزون، احمد انصاری، احمد شاکر زاده ، محمد حسین روحانی، عبدالحسین بهنام زاده، غلامرضا صحرایی نژاد، عبدالرحیم رضا دوست ، بابک اسماعیلیان ، عبدالجلیل زرگران، هوشنگ رضائی نیا، کریم مهدی پور، عبدالرحیم و محمد تقی مسعودی نژاد، غلامرضا ، محمد رضا و عبدالرضا حسینی فر ، محمد حسین شیروی، احمد، علی و بهمن افشار، على روحانی ، علی ماسوری ، محمود ریاضی، ناصر ریاضی، ناصر ولیزاده، علی اکبر غلامی، علی احمد هاشمی، علیمراد اکبری , رحیم سجادی ، حسن عسکرزاده ، محمد رضا و محمد حسن ایازی ، کریم واثقی ، حسن قانعی، غلامعلی صفر پور، بیژن و فرخ چنگیزی، محمد علی بخشی زاده، محمد علی دانش پژوه ، عبدالمحمد الیاسی ، غلامرضا تقویان ، کریم مهدی پور، غلامرضا نظری ، عیدی محمد ریشه، موسی آقا علی نژاد، سید عطاله ساکبی، محسن حسن نژاد ، غلامعلی ستایش فر، حمید بهزادی، ماشااله حلاج ، عیدی پورقاضی، منصور صادقی عطار، احمد زارعی، رضا مهران زاده، منصور شلال نژاد، صفر قنبری، رجبعلی برفی، محمد و عبدالمهدی بخشنده ، غلامرضا مظفری، مسعود شکیبا، منصور مخبر دزفولی، احمد علی سرمست، لهراسب رفیعی، احمد دهدشتیان ، سید کاظم غفوری، سید ابراهیم آهویی ، احمد جوهر زاده ، فریبرز کریمی زند ، نورالدین کاظمینی، شکراله شکری پور، نصیر قادری زارع، عبدالرحیم ایزد پناه ، رضا و غلامعلی پرتوی، غلامحسین مستوفی، سید شاهمیر ، سید محمد و سید علی ظهیرالاسلام زاده ، سید حبیب و سید منصور قطب، سید محمد طاهر، سید محمد رضا، سید محمود و سید مرتضی کاشفی پوردزفولی، علیمحمد آخوند علی زاده ، غلامرضا فروزش ، غلامحسین محمدی زاده ، کاید محمد، احمد و محمود نظر زاده، کاید جعفر ، غلامعلی، رضا، رحیم و علی اسلامی زاده ، احمد ، علی و بهمن افشار ، حسین سعیدی فر، سید فخرالدین فخرایی ، سید رضا شاهرکنی، سید فریدون و سید مهدی شاهرکنی ، علی نقی طا لبیان، محمد حسین، عزیز ، غلامرضا ، و محمد تقی رشیدیان، کریم آصف، رحیم و کریم طهماسبی، غلامرضا مجلسی، اختر، محمد و احمد حاجی شیخ ، سید اشرف و سید مرتضی کاظمی نژاد ، سید مرتضی پور موسوی، ناصر نظر زاده ، جعفر ، مرتضی ، قاسم و سیامک سهرابی ، محمد علی، رجب ، غلامرضا ، رحیم ، عبدالعلی و عزیز امامداد ، کیمیا احمدی، عبداله شنبدی، محمد علی شیر علی نظری، علیرضا و بهمن دریکوند، محمد ، کریم و هدایت فیلی پور، عبدالکریم و مجید صنیعی ، عبدالمجید و محمد علی نظریان ، سید مرتضی داعی، رضا رشید، رجب فردین، کریم، رجبعلی و هدایت نظریات ، حاج عبدالشاه عبدالشاهی ،سید هدایت اله، سید جلال و سید کاظم غفاری، عبدی،سید عبدالحسین آقامیری، محمد ، احمد و غلامعلی سعادتی، ابراهیم، امیرحسین ، حسین، هوشنگ و فرزاد زلقی و ده ها تلاشگر دیگر هرگز از چشمان بصیر هموندان خوزستانی پنهان نخواهد ماند! جوانان آگاه و با شناخت کشور و استان ششم خوزستان همواره عملکردپیشینیان آبادگر و دلسوز خویش را ستوده و راهشان را خواهند پیمود!
گذشت زمان بما نشان داده که جوانانِ برومندِ با انگیزه برغم مواجهه با شمار زیادی از چالش های زیستن در سده بیست و یکم به آن اندازه از آگاهی و درایت رسیده اند که جایگاه والای دانشمندان و کنشگران آبادگر را ارج نهند! بر هر کارشناس آگاهی این امر هرگز پوشیده نخواهد ماند که منابع سوخت فسیلی (نفت و گاز) کشور روزی تهی خواهد شد . بنابراین راهبرد خردمندانه همانا تلاش همافزای دولت و ملت برای پرورش و نگهداشت ثروت های انسانی ارزشمند بوده تا از آن رهگذر بتوان به بهره وری بهینه از داشته های کشور دست یافت . اشاره بهمان اهدافی است که دستیابی به آنها در گرو خردورزی و دانشگرایی از سوی کارگزاران دیوانی برای پشتیبانی از لشکریان نیک پندار و نیک کردار همچون عبدالکریم بهنیا ، همتایان و دست پروردگان آنان خواهد بود !
فرزندان راستین ایران زمین نیک آگاهند که باید در گرامیداشت جایگاه چهره های فرهیخته و ماندگار در حوزه آبادانی و شکوفایی میهن کوشش نمود. شایسته است که از کارگزاران سامانه های فرمانروایی بخواهند تا از یکسو تلاش های بیشتری در مهار روند فزاینده فرار نخبگان جوان نموده و از دیگر سوی در ترغیب دیگر آبادگران دلسوز برای بازگشت به میهن گام های استواری بردارند! اشاره به همان پدیده ای ناگوار میباشد که آه و افسوس ژاله آموزگار ، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و دیگر دغدغه مندان همسو با وی (بابت مهاجرت نخبگان جوان ایرانی) را در پی داشته است . روانشادان عبدالکریم بهنیا ، سید حبیب قطب و محمد محمدیان شوشتری و دیگر فرزانگان دانش آموخته هم بدرستی چنین چشمداشتی از کارگزاران دیوانی داشته و دارند ! در معرضی که هوش مصنوعی رفته رفته روی جنبه های گونه گون زیست بشر نقش بسزایی ایفا می نماید ، چاره ای مگر اندیشیدن راهبردهایی هوشمندانه برای نگهداشتن ایران در کاروان پیشرونده کشور های جهان نخواهد بود. بنابراین گزینه بهینه برای کشور پذیرش رویکرد های دانش گرا و خردگرای نخبگان کارآمد و دلسوز آنهم فارغ از نگاه قشری و باور های خشک آنان خواهد بود ! نگرانی بیشتر فرهیختگان در آنجاست که ببینند عبدالکریم بهنیا ها ، ابوالقاسم توسلی ها ، ابراهیم پذیرا ها ، سید حبیب قطب ها ، نظام مهدوی ها، محمد محمدیان شوشتی ها ، نصرت اله نجاتعلی ها و …در یک پهنه نه چندان دور از نخستین کانون دانشگاهی جهان (جندی شاپور) چشم بجهان گشوده و دهه ها از زندگی پر بارشان را در راه آبادانی و شکوفایی کشور و جوانان آن گذرانده اند ولی شاهد کم توجهی و بی مهری برخی از کارگزاران در بهره برداری بیرویه از داشته های طبیعی پایه در خوزستان و کشور بوده اند! آن دانشمند ‘آب شناس’ کهنه کار که روی حوزه های “قنات سازی و قنات داری” بیش از دیگران کوشیدند و اندیشه های ناب خویش را برشته تحریر در آوردند گویا حق داشتند که از پیامد های زیست محیطی انتقال بین حوضه ای آب ، بویژه در حوضه های آبریز کارون و دز ، بسیار دلواپس باشند! ایشان و هم اندیشان دغدغه مند وی بدرستی نگران روند فزاینده برداشت های بیرویه از آبهای زیر زمینی کشور بوده زیرا مشاهدات میدانی آنان و همکاراشان نشانگر فرونشت زمین (land subsidence) بگونه ای فراگیر در جای جای دشت های مرکزی کشور میباشد.
همین کارشناسان میهن خواه نیز بدفعات و کرات نگرانی هایشان را از پیامد های زیانبار آلاینده هایی ابراز داشته که برپایه پژوهش های آنان و دانشجویانشان بیشتر منابع آب رو زمینی و زیر زمینی را در آتی از چرخه بهره برداری بیرون خواهد نمود! عبدالکریم بهنیا ها ، ابراهیم پذیرا ها ، منصور قطبی سرابی ها ، محمد محمدیان شوشتری ها ، عیسی کلانتری ها ، عباس کشاورز ها ، غلامرضا حسینی فر ها و حسن عسکرزاده ها در زمره نخبگان دلواپسی بشمار میروند که بسیار نگران تامین آب پایدار برای نسل های آتی میهن میباشند. گفتگوی این کهنه کاران فرزانه بر پایه دانش نظری و یافته های میدانی اعتبار سنجی شده و واسنجی شده آنان و دانشجویانشان بوده که از قضاء بیشتر یافته های پژوهشی در دانشگاه های کشور نیز بر آنها صحه می گذارد.
بیاییم از دانش سرشار این کهنه کاران آبادگر کارآزموده پندگرفته و هر کدام بقدرالسهم خویش پیرامون دیدگاه ها و رهنمود هایشان بیش از پیش کنکاش نموده و جانانه بکوشیم تا نسل های آتی از کیفیت رفاهی در خور ایران متمدن بر خوردار گردند!
لندن / 11 اردیبهشت 03