دلنوشته ای برای منجی عالم بشریت
مریم مفتوح
مولی جان
اکنون مطمئن شده ام که تنها وتنها عدالت ومساوات با حضورت در راس حکومتی که برقرارخواهی کرد محقق می شود..برای عدالت ورزی باید ابتدا انسانی کامل و عاشق بود،یعنی همانی که به پشتوانه ی الهی و اراده ومشیتش تو و فقط توآنگونه ای.
اکنون مطمئن شده ام که :
خدا می بایست منجی ای برفراز تاریخ بشر بودیعه می گذاشت تاهمزمان باحرکت انسانهادر مسیرتاریخ،وطی کردن پستی وبلندیهای خواسته ها،نیازها ومطالبات مادی و معنوی خود امتحان پس بدهند و آبدیده شوندوحقیقتاعاشق خالق و پیروعدالت گردند.
اکنون مطمئنشده امکه :
هنوز هم حاکمان و هم مردم سراسرجهان راه درازی درپیش دارند تارسم عاشقی رابیاموزندوعدالت ورزی کنند،
آنان هنوز همچون کودکانی در ابتدایی ترین کلاس دبستانند .
منجی عالم،اکنون مطمئن شده ام :
اگر کسی،یا حاکمی،یا حکومتی ادعا کند که می تواند عدالت و مساوات را برقرارکند و مردم را درمسیرکمال حرکت دهد ومدینه ی فاضله را رقم زند،فلسفه ی غیبت و سپس حضورت وقیام و عدالت خواهیت بی معنا می گردد،پس آنگاه مانند این می ماند که همان حاکم، توخواهی بود و همان حکومت،حکومت تو!!!
اکنون به این اطمینان رسیده ام که :
می بایست که آخرین ستاره ی تابناک آسمان امامت و ولایت غایب باشد،تا در امان بماند وذخیره ی روزهای ناامیدی مطلق،درد و رنج های بی حد واندازه،و اشتیاق بینهایت همه ی مردم عاشق گردد، در چنین هنگامه ای عدالت واقعی درتک تک وجود آدمیان جاری وکام تشنگان عدالت به خنکای وجودی که حقیقتا انسان کامل است سیراب میگردد.
هرفرد علاقمند به اجرای عدالت و خواهان کرامت بخشی به مردم فقط می تواند بلند فریادبزند که ای مردم من مشتاق اجرای عدالت،مساوات وبرقرای کرامت و آزادگی انسان و حرکت به سوی ارزشهای راستینم ،وبرای پاسخگویی به این اشتیاق سعی و تلاش میکنم ،واز همه چیز خودمایه می گذارم،واز صبر وایمان مدد میگیرم..
ولی هرگزنمی تواندادعا کند آنچه کرده ومی کند همان عدالت و انسانیتی است که مورد نیاز بشراست، اگر بتواند چنین کند، دیگر چه لزومی به غیبت،وچه لزومی به وجود منجی،وچه نیازی به انتظارنشستن .
ای دوازدهمین عاشق وچهاردهمین فنای الی ا..دلهای
تشنگان عدالت را دریاب و برای ظهور تعجیل بفرما ای مهریه ی خدا
بر عالم هستی !!!