حنجره ای که شصت سال برای حسین نوحه خواند
✍️ غلامعلی رجائی
ازدوران کودکی او را می شناختم.ازنوحه خوان های معروف شهرم دزفول بود درمحله پیرنظرکه هیات آن چنددهه ازمعروفترین وشلوغترین نزدیک به دویست هیات عزاداری درمراسم بی نظیرتاسوعاوبخصوص عاشورادر دزفول بود.
بارهادرصف مردم می دیدم وقتی ازبلندگوصدای نزدیک شدن نوحه هیات پیرنظر که هیات علی اکبرنام داردبه گوش انبوه مردم عزادارونظاره گرعبورهیاتهای سینه زنی وزنجیرزنی درخیابان اصلی شهرامام خمینی بگوش می رسید به هم می گفتند حاج ملامیرزاست.صدایی خوش وصاف وشاداب داشت وبگمانم حدود شصت سال نوحه خوانی کرد.
شغلش لبتیاتی بود وبهترین ماست وپنیرمحلی راکه عشایراطراف برایش می آوردنددربازارقد یم عرضه می کردوکسی را کمتریارای رقابت باکیفیت اقلام لبنی او بود.پیش ازظهرجنسش تمام میشد وبخانه می رفت.
ازکودکی فلج بودوغالبابدون کمک دیگران بادست و پادرمجالس حرکت می کرد.
برای رفت وآمدبمغازه موتورخاص افلیجی هاراداشت پاهایش تازانو کاملا بیحس بودند
این ضعف جسمی که تاآخربااوبودهیچ ترلزلی درروحیه قوی اوایجادنکرد واورادرامور مالی وابسته به کسی نکرد.
وقتی بنابودبه بالای ماشین برودوبرای هیات نوحه بخوانداورابلندمیکردندوبرروی جایگاه می نشاندندبعدهاتصمیم گرفت باماشین بدون پدال رانندگی کند.
هیچگاه ازاونپرسیدم چندکلاس سوادداردوازکی وچرافلج شده وازچه زمانی مداحی ونوحه خوانی کرده است.
حاج ملامیرزا روحانی مهرجزوچند نوحه خوان پیشکسوت دزفول بود.
اغلب همترازهای اواکنون سردرنقاب خاک کشیده ودرجوارمولای بی کفن شان سیدالشهدا همنشین شده اند.
دراین تردیدی ندارم که معامله باحسین ودستگاه او هم سودصددرصدخالص دارد وهم محبوبیت فراگیردردل مردم پدید می آورد و هم روزی زیاد ونام ویادخوش وماندگاردردوران حیات و پس ازمرگ برای معامله کنندگان به دنبال دارد.
خبردرگذشتش راکه شنیدم متاثرشدم اما به دلیل کسالت عارض شده که دربیمارستان بستری بودم نتوانستم درمراسم تشییع این پیرغلام اباعبدالله شرکت کنم ولی تلفنی به فرزندبزرگش آقاغلامحسین تسلیت گفتم و پیام تسلیتم درمجلس قرائت شد.
غلامحسین درمراسم پدر که درمسجدجامع که از بناهای تاریخی دوره سلجوقی است می گفت عموانگارروزعاشوراست ازبس مردم بی وقفه می آیندومی روند.حق هم همین بود. مردم قدرشناسندوقدرنیکان خالص وامام حسینی رامی دانند.
حج ملامیرزابااین بدن علیل درجنگ هم فعال بود.
در تیپ وبعدها لشکرحضرت ولیعصر (عج)دزفول شرکت می کردوباخواندن نوحه های رزمی به رزمندگان روحیه می داد.
دریگانهای رزمی قرائت دعای کمیل وتوسل وزیارت عاشورا هم داشت.
درایام سال اگرکسی ازدنیامی رفت درمراسم ختم اووبگمانم داوطلبانه وبدون دعوت و توقع دریافت
کمک مادی شرکت می کرد و باصدای خوشی ک داشت تلاوت قرآن می کرد.
برای ختم مرحوم مادرم درسال ۶۳که به دلیل بیماری قبلی دربیمارستان افشاروبعدها الزهرا بستری بودهردوبیمارستان مورداصابت موشکهای رژیم بعث قرارگرفتند و مادرم ازدنیارفت آمدوقرآن خواند.
درکارهایی که می کرد
توقع تشکروسپاسی ازکسی نداشت احساس دین خاصی نسبت به مردم ودستگاه اباعبدالله الحسین درخودداشت.
ازبرنامه های من در رفتن به دزفول دردوران اقامتم دراهوازوپس از آن درتهران که همیشگی شده است حتماسرزدن به درمغازه اوبود.
تعامل خوبی بامشتریان ک غالبا زنهای خانه داربودند داشت
بامردم بسیارخوش رووخوش اخلاق بود باجملاتی مهرآمیزحال شان رامی پرسید.
اولین بار در که بامادرم برای خریدماست به مغازه اش رفتیم پنج شش سال داشتم ازمادرم شنیدم که گفت دا(مادر)حج میرزا آدم خوبی است واین درجانم نقش بست.
پیش وپس ازانقلاب
درنوجوانی وجوانی
درهرتاسوعا وعاشورادرهیاتش باافتخار بانوحه هایش سینه زدم.تقریباهمه اعضای هیات او به خودمی بالیدندکه نوحه خوان شان حج ملامیرزاست که درمیان نوحه خوانهاکمترنظیری درسابقه وصداو آهنگ سازی نوحه هادارد.
لااقل ازدوسه مداح قدیمی وبرتردرمراسم عاشورای بینظیر دزفول بود
به درمغازه اش که می رفتم
آهنگ نوحه هایی راک برای تاسوعا وعاشورا آما ده وتمرین کرده بود برایم می خواندونظرم رامی خواست.
ید طولایی درآهنگ سازی نوحه ها داشت نمیدانم چقدر بامقامات موسیقی آشنابود.بعضی آهنگهای نوحه های اودردزفول سالهابر سرزبانهابود نوحه هایی مثل :
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اکبر به میدان میرود نیکوجوان شبه پیمبر
یاربی یاالله آه یاربی یاالله
ویا این نوحه که درمراسم تشییع باشکوهش پخش شد؛
می رود میدان اکبرلیلا
الله الله تبارک الله
به ندرت پیش می آمد آهنگهایی ک ساخته بودموردپسندهیات واقع نشود اگرچنین حسی می کرد زود نوحه راعوض می کرد ونوحه دیگری رامی خواند.
معمولادرمسیر پنج تا شش کیلومتری مراسم عصرتاسوعاوعصرعاشورا دویا سه دونوحه می خواند .در دزفول ازقدیم رسم بر این است که
مردم در طول مسیرحرکت هیاتهای عزاداری به نوحه خوانها وازجمله اوشالهای رنگی نذری به نیت شفایافتن مریضان وبرآورده شدن حاجاتشان می دهندکه به دوگونی می رسید ک غالبا وبلافاصله بین مردم توزیع می شد.هرکس شالی می گرفت سال بعددههاشال نذری درهیاتها توزیع می کرد واین رسم همچنان در دزفول پابرجاست.
حدود سه دهه ذاکر گرانقدراهل بیت جناب حاج غلامعلی خاشع کمک اودرنوحه خوانی محله پیرنظر در این دوروزبود
حج ملامیرزاسالهای اخرعمرطولانی اش دربسترافتاده بودچندسال قیل داغدارمرگ همسروفادارش بود
این اواخربرروی ویلچرمی نشست وجابجا می شدوتحرکنیم بندسابق رانداشت
بااینهمه درمجالس عزای سیدالشهداشرکت
می کرد وشنونده بود.
گاه به رغم ناتوانی ازاومی خواستندهمچون سابق برایشان نوحه بخواند که می خواند.
هرسال درمنزلش پنج روزدردهه دوم محرم روضه خانگی که دردزفول ماامری بسباررایح وپسندیده است داشت این روضه بعدها به منزل پسرش منتقل گردید.
درآخرین باری که بابرادرعزبزم حاج حسن آقارجایی که معلم بازنشسته و ازچهره های پرتلاش ومحبوب درخدمت به ایتام ومساکین دزفول درموسسه خیریه فاطمه الزهراست به عیادت و دیدارحج ملامیرزا درمنزلش رفتیم تا درکتاربسترش نشستم فوری پرسید حجی نوحه هاراازتهران آورده ای؟ خنده ای کردم وگفتم بله
سالهاازمن نوحه خواند.سرنوحه راغالبامی دادکه این نوحه هااکنون درآثارم چاپ شده اند.
به دلیل احترامی که برای شعرای اهل بیت قائل بود در اوقاتی ک به درمغازه ا ش می رفتم تا با او دست می دادم دستم رامی کشیدتاببوسد که دستم راکتارمی کشیدم .اغلب تا درکنارش می نشستم به لهجه شیرین دزفولی لبخندزنان می گفت د دامش. یعنی دستت رابده تاببوسم ومن ازشدت تواضع وبزرگی این مردشگفت زده می شدم ودربرابراصرارش استنکاف می کردم عجیب اینکه او این تقاضا راجلوی شاگردومشتریانش ازمن دچنی کرد وابایی هم از این نداشت دست کسی که ازاواقلاپانزده سال جوانتربودواز کودکی با نوحه هایش سینه زده راببوسد. می دانستم اوباابن کار به من درس بزرگی وادب وتواضع ومهرمی آموزد.
اواکنون یک هفته است ازمبان ما رفته ومهمان مولایش اباعبدالله درسرای آخرت است .می دانم درقبرازاو به بهترین وجه سوال وجواب ورفتارشده است.لابدبه او گفته اند آرام وخرسندباشد که دربرزخ مهمان امام حسین است و
حساب وکناب اوبا مولایش ابیعبدالله.
درمهرماه ۱۳۹۳ درمراسم تجلیل ازپیرغلامان اهل بیت دراهوازازاوتقدیروبه اولوح سپاس اهداشد.
دیشب فرزند ارشدش فیلمهای مراسم تشییع دفن وترحیم رابرایم ارسال کرد.همه رادیدم ودیدم که
مردم هم درتشیبع وهم درختمش برایش سنگ تمام گذاشته اند .حق اوهم همین بود.تازه این رفعت دردنیاست .بگمانم سالها نام ویاداو در ذهن وجان ودل مردم شهرماندگاراست هرچندنسل جدیدازاووامثالش نامی نشنیده باشد.
مسولان شهربایدازاوتقدیری ماندگاربکتند.شش دهه نوحه خوانی امرساده ای نیست که از کنار آن بسادگی بگذرند.
به هنرمندگرامی جناب علی آقای صدیقی راد رادوشاعرجمندجناب سیدحبیب حبیب پورگفتم بایددنبال شودنام میدان یاخیابانی بنام اودرشهرباشد.اگر
چه پیشکسوتان دیگری همچون حاج یوسف حاجی طالب وحاج ملامحمدحسبن آل مبارک وحاج ملاعبدالرضادزفولی و… که ازبزرگان این عرصه درپنج دهه اخیر نوحه خوانی اند هم باید قدرشان دانسته شود ونام ویادشان مانا باشد.
حج ملامیرزای عزیز ودوست داشتنی مااکنون درکتارهمسرش درشهیدآباددزفول مزاری نورانی دارد.
محرم حسینی دردزفول چ اگرچه همیشه تروتازه وپرشوراست ولی باصدای امثال حج ملامیرزا وحج یوسف وحجی آل مبارک وحج ملاعبدالرضا شوروصفای دیگری داشت
تردیدندارم ملامیرزا درجواراباعبدالله مقام بسیارخوبی درجنت حق داشته وخواهدداشت.
من تاحدودی دستگاه امام حسین رامی شناسم ومی دانم حسین فاطمه بسیار بسیارقدرشناس وکریم است وامیدمن وما به اشاره ونگاه کریمانه او درلحظه سخت یوم الورود به منزل ابدی است
بخودمیبالم از دزفولمکه شهری صددرصدحسینی است ودرسابق علمایی ک درعراق ساکن بودند وبه دزفول می آمدندمی گفتند میخواهیم به حسینیه برویم چون در دهه اول محرم شهریکپارچه سیه پوش وپرازعلم عزا وبیر ق وهیات وتکیه ومجلس عزای امام حسین می شود.
سلام همیشه مابرحسین و اهل بیت رسول خدا.
این نوشته اندک ادای دینی به حاج ملامیرزاروحا نی مهرنوحه خوان شهیرومخلص محله قدیمی مسجدومحله پیرنظردزفول است.
خدایش بسیاربیامرزد.