راه های تازه ای که یارعلی پورمقدم در داستان معاصر باز کرد
در گفتگو صبح ملت با مدیر انجمن قصه دزفول مطرح شد: یارعلی پورمقدم راه های تازه ای در داستان معاصر باز کرد.
از نیمه ی اسفند سه روز باقی بود که بارسفرش را بست و رفت.
۷۱ بهار را دیده بود و حسابی بهاری شده بود شاید همین بود که صبر نکرد تا به بهار بعدی برسد، این بود که با خیال راحت به خواب رفت و در بامداد روزی که همه به انتظار آمدنش بودند درهمان حال زندگی را وداع گفت تا از آن پس یاد و خاطرات و نوشته ها و کتاب های یکی از نویسندگان مطرح خوزستانی برایمان به یادگار بماند
یارعلی پورمقدم، متولد ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان، نمایشنامهنویس و داستاننویس بود.
او تحصیلات ابتدایی را در این شهر گذراند. سپس به تهران رفت و پس از گذراندن دوره دبیرستان، به دانشگاه مازندران رفت و در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد.
نمایشنامه نویسی را با «آه اسفندیارمغموم» آغاز کرد و با همین اثر برنده جایزه نمایشنامهنویسی
جشن هنر طوس در سال ۱۳۵۶ شد.
«آینه، مینا، آینه»، «ای داغم سی رویینتن»، «گنه گنههای زرد»، «حوالی کافه شوکا»، «یادداشتهای یک قهوه چی»، «یادداشتهای یک اسب»، «رساله هگل، «تیغ و زنگار»، «مجهول الهویه»، «پاگرد سوم»، «ده سوخته» و «یادداشتهای یک لاابالی» از جمله دیگر آثار به جا مانده اوست.
مهران بقایی مدیر انجمن قصه دزفول در گفتگو با خبرنگار صبح ملت در معرفی یار علی پور مقدم نویسنده داستان کوتاه فالگیر بیان داشت، داستان فالگیر
اولین بار در مجموعه داستان “حوالی کافه شوکا” منتشر شد.
کافه شوکا درواقع کافه ای بود در مرکز خرید گاندی در شمال خیابان ولیعصر تهران که یارعلی پورمقدم از سال ۶۰ آن را راه اندازی کرده بود . کافه ای کوچک که خیلی زود پاتوق نویسندگان و شاعران گردید.
بقایی همچنین با اشاره به این مطلب که مجموعه داستان “حوالی کافه شوکا” در زمان انتشار خود در سال ۷۸ و حتی بعد از آن تا امروز یکی از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه معاصر ایران شده و برای نویسنده اش شهرتی به همراه داشته است،
اضافه نمودند که
پورمقدم از جمله نویسندگان خوزستانی مقیم مرکز بود که با حفظ خصوصیات ادبیات بومی و اقلیمی زادگاهش نگاهی آوانگارد به ادبیات داشت وتلاش کرد راه های تازه ای در داستان معاصر باز کند.
مدیر انجمن قصه دزفول در ادامه ی معرفی یارعلی پورمقدم بیان داشت: پورمقدم با شرکت در جلسات پنجشنبه های هوشنگ گلشیری در اصفهان با نویسندگان پیشروی ایران همگام شد و در داستان ها و نمایشنامه هایش این نگاه را توسعه داد.
مهران بقایی همچنین یکی از عمده ترین ویژگی های آثار پورمقدم را توجه به زبان و روایت در داستان کوتاه برشمرده و بیان داشت: اوایل دهه ی هفتاد این توجه در بین برخی از نویسندگان از جمله در آثار ابوتراب خسروی و محمدرضا صفدری نیز دیده شد، اما نمونه های موفق زبان آوری عمدتا در آثار پورمقدم مورد توجه واقع گردید، نمونه هایی که نه تنها در میان متخصصان ادبیات داستانی ستایش شدند بلکه مخاطب عام نیز توانست ارتباط خوبی با آثار او برقرار کند .
رییس انجمن قصه دزفول داستانهای کوتاه پورمقدم را در کنار آثار دیگر همشهری اش بهرام حیدری از نمونه های موفق ادبیات جنوب بحساب آورده و در مورد موضوع کتاب فالگیر چنین اشاره کردند که
داستان کوتاه فالگیر با زاویه ی دید اول شخص روایت شده است.
این داستان روایت فالگیری است که در یک کافه که متعلق به یک زن ارمنی است به شیوه ای خاص به سرکیسه کردن مشتریانش اقدام می کند .
خبرنگار/مریم مفتوح