مصاحبه اختصاصی سردبیر ورزشی صبح ملت نیوز؛ پیمان چینی ساز با جناب آقای مجتبی بهزادیان وکیل ورزشی؛
لیگ برتر ایران این روزها اوضاع عجیبی دارد؛ قوانینی که وضع میشوند و خیلی سریع تغییر میکنند
به همین منظور امروز قصد داریم با یک وکیل ورزشی که در فوتبال ایران فعالیت دارد گفت و گو کنیم و از این قوانین مطلع شویم.
آقای مجتبی بهزادیان عزیز خیلی ممنونم که دعوت ما را پذیرفتید، درباره اوضاع لیگ ایران باهم قراره حرف بزنیم؛
سلام و عرض ادب خدمت شما جناب چینی ساز سپاس از شما
این فسخ قراردادهایی که این روزها داره انجام میشه قانونی هست؟ قوانین کلی این فسخ کردنها به چه صورته ؟
همانطوری که میدانید در قانون نقل و انتقالات بازیکنان فیفا موسوم به RSTP فسخهای بازیکنان با باشگاهها تعریف شده است فسخ با دلیل موجه قانونی – فسخ با دلیل موجه ورزشی و فسخ غیرموجه اما اینکه بازیکنان چطور و چگونه با وصف داشتن قرارداد با باشگاه دیگری اقدام به فسخ می کنند و اقدام به انعقاد قرارداد با باشگاه دیگری می نمایند خود جای تامل است!
چرا این اتفاق ها رخ میدهد؟
اینکه چرا این اتفاق میافتد به شخصه اعتقاد دارم قوانین داخلی علی الخصوص دستورالعمل حاکم بر قراردادها طی دو سال اخیر نتوانسته نیازهای لازم را تامین کند ابهام در اینکه باشگاه اول محق است یا باشگاه دوم یا بازیکن فقط بدلیل این است که قوانین به درستی تنظیم نگردیده است چگونه می شود وقتی به قوانین فیفا مراجعه میکنیم کمتر دچار ابهام و اشکال میشویم، قوانینی که هر سال برای کاملتر بودن و تامین نیازهای جامعه فوتبال در حال تغییر است عدم توجه به نیازهای حقوقی جامعه فوتبال تنظیم مقررات بدون رعایت جوانب بعدی، بزرگترین معضل حال حاضر است!
تا چه زمانی بندهای قراردادها را میشود تغییر داد؟ و اینکه یک الحاقه اضافه شود؟
اضافه نمودن بندی به قرارداد منوط به زمان خاصی نیست و طرفین میتوانند با رعایت قوانین فیفا نسبت به انعقاد قرارداد یا اضافه نمودن بندی در آن ، الحاقیه ، اقدام کنند البته این موضوع با ثبت نام بازیکن در زمانهای تعریف شده متفاوت است، اینکه چرا با وصف بودن قرارداد با بازیکن ، باشگاه ها اقدام به تنظیم الحاقیه نیز می نمایند باید دید اراده طرفین بر چه اساسی استوار بوده است قاعدتا تنظیم الحاقیه از سوی باشگاه ها با بازیکنان دو مفهوم بیشتر ندارد، برخی از خواسته های باشگاه یا بازیکن در قرارداد تامین نشده است یا پس از گذشت مدتی از قرارداد خواسته جدیدی از سوی بازیکن مطرح می شود و باشگاه برای تامین نظر وحفظ وی در تیم این موضوع را می پذیرد ، برای اجرای این الحاقیه نیز باید به متون آن رجوع کرد ، که آیا اگر بازیکنی اقدام به فسخ قرارداد نموده است باشگاه وی به مندرجات الحاقیه عمل کرده است یا خیر ؟ اگر عمل نموده باشد قطعا فسخ بازیکن غیرموجه بوده و باید مجازات آنرا تحمل نماید و اگر باشگاه به تعهدات خود عمل ننموده باشد فسخ وی موجه تلقی می شود و باشگاه محکوم باید حقوق بازیکن را پرداخت نماید.
حالا تو این بحث قراردادها فرق ما با کشورهای دیگه چیه ؟ قوانین فرق داره؟
اساس و معیار ، قانون نقل و انتقالات و وضعیت بازیکنان فیفا موسوم به RSTP است که قراردادها و نحوه تعهدات بازیکن و مربی با باشگاه را مشخص می کند قانون وضعیت کشورخودمان نیز برگرفته از قانون فیفا که البته از سال ۱۳۹۷ برخلاف قوانین فیفا بدون تغییر مانده است و دستورالعمل دو سال اخیر که در مخالفت همین قانون نیز هست ابلاغ گردیده که شاهکاری عجیب و غریب است!
لذا معیار وملاک همان قانون فیفاست البته فیفا به کشورها اجازه داده با رعایت قوانین آمره در برخی از موارد ، بتوانند قوانینی برای حقوق داخلی خودشان وضع نمایند و بر اساس آن عمل گردد که دستورالعمل حاکم بر قراردادها اینچنین است البته بواقع این دستورالعمل دچار ایرادات اساسی است و اعتقاد دارم بهتر است به RSTP عمل کنیم
سقف بودجهای که تعیین شده منطقیه؟
اگر آقایان با تعیین سقف بودجه در صدد بوده و هستند که به نوعی قانون فیرپلی مالی را رعایت کنند باید گفت درصدی هم به این قانون نزدیک نشده ایم اگر به تاریخچه تاسیس فیرپلی مالی در سال ۲۰۰۹ و اجرایی شدن آن در سال ۲۰۱۲ نگاه کنیم می بینیم بطور مثال چگونه بعد از نابودی تیم لیدزیونایتد و کم فروغ شدن تیم های پارما و فیورنتینا و امثالهم ….. یوفا به فکر نجات تیم های فوتبال پرداخت چرا که اعتقاد داشت مدیران باشگاهها هر چند متمول ، خواهند رفت و باید با نظارت و مراقبت از تیم ها موجبات ثبات آنها شد در سال ۲۰۱۲ ارگان مستقل نظارت بر امور مالی باشگاهها با عنوان CFCB
Independent club financial control body
تاسیس شد و تیم ها را موظف به ارائه گزارش وضعیت مالی خود نمود در سال ۲۰۱۳ قوانین مربوط به تراز مالی باشگاهها اجرایی شد
حال سوال اینجاست وقتی می شنویم که بازیکنی به دلیل اینکه تیمی دیگر به وی مبلغ نزدیک به ۷۰ میلیارد می دهد و تیم سابق وی الزاما باید مبلغ ۳۰ تا ۳۵ میلیارد هزینه کند و اقدام به ترک تیم سابق می نماید آیا بنظر شما ما به فیرپلی مالی رسیده ایم جالب تر و عجیب تر مقایسه مبلغ قرارداد یامال در بارسلونا با مبلغ قراردادهای نجومی بازیکنان داخلی است که از مبلغ جوان بارسلونا نیز پیشی گرفته است آیا به صرف هزینه هنگفت مدیران تیم ها ولو از جیب خودشان قانون فیرپلی مالی رعایت می شود در اروپا آبراموویچ و گلیزرها و سایر متمولین آمدند اما آیا می شود به صرف این توانایی خارج از چارچوب هزینه کرد؟ قطعا خیر ، هزینه امروز تنها ملاک نیست مهم زیانده نبودن تیم ها و عدم نابودی و دوام آنهاست ، بواقع امروز کدام یک از تیم های ما سود ده هستند ؟ هیچکدام، چرا که تراز مالی آنها واقعی نیست چگونه می شود با تعیین سقف بودجه حال حاضر بتوان تیم فوتبالی را با بیست و اندی بازیکن بدین شکل تشکیل داد ، ۳۲۵ میلیارد تومان یا حتی ۴۰۰ میلیارد تومان هم نمی تواند کفاف اعداد و ارقام سه چهار بازیکن حال حاضر تیم های متمول را بدهد، بر هیچ کسی پوشیده نیست و نخواهد بود که سقف بودجه مخفی کاری و پرداخت های پنهانی را افزایش داده است بهتر است به تعیین سقف مبلغ واقعی برسیم و با نظارت صحیح موجبات ایجاد تراز مالی مثبت تیم ها را فراهم کنیم حال سوال اینجاست تیم های حال حاضر لیگ که سود ده هم نیستند و پرداخت هایی اینچنین را انجام می دهند پایان این ریخت وپاش ها کجاست؟ آیا این ولخرجی ها می تواند موجب دوام تیم ها شود ؟ خیر
یکم درباره جریمهها صحبت کنیم که سر و صدای زیادی کرده طبق اصول خاصی هست؟
جریمه های تعیین شده از سوی کمیته های فدراسیون ناصحیح است بنده همیشه در این زمینه انتقاد داشته و دارم چرا که ساز و کار مشخصی برای آن تعریف نشده است وقتی که قانون حداقل مبلغ جریمه را مشخص می کند اما اختیار حداکثر را به کمیته ها واگذار میکند قطعا باید شاهد مبالغ سلیقهای در آرا صادره باشیم اینکه اگر بازیکنی بعد از بازی در مورد داور مسابقه اظهارنظری کند و دویست میلیون تومان وی را جریمه کنیم یا بدلیل هر اتفاقی مبلغ ۶۰ میلیون بازیکن یا تیمی را جریمه کنیم یا بدون تحقیق چون فکرمی کنیم باشگاه مالیات بازیکن را متقبل شده مبلغ میلیاردی را در رای بنویسیم باید گفت این احکام چه مبنایی دارد؟!
بیراه نیست بگوییم کسب درآمد !
چرا که هیچ منطقی پشت این اعداد و ارقام و حتی محرومیت ها نیست، نمونه بارز آن محرومیت سال گذشته باشگاه پرسپولیس و سپاهان بود که در نوع خود موجب شگفتی گردید !
سهمیه خارجی چی؟ این محدودیته به ضرر تیمها نیست؟ باعث نمیشه که قیمت بازیکنای داخلی بیش از اندازه بالا بره؟
با این سوال باز هم باید به دستورالعمل جدید برگردیم بنده ۶ ماده ۳۶ دستورالعمل جدید ، که با تنظیم و ابلاغ عجله ای مجددا تصحیح شد آن هم در کارگروهی که وظیفه و اختیاری در این خصوص ندارند اما بدون ورود در آن بحث ، افزایش سهمیه ۵+ ۱ نشان می دهد که تصمیم اول ناصحیح بوده است اما ابهام اینجاست این افزایش فقط برای تیم های حاضر در لیگ نخبگان است یا تمام تیم های لیگ ، مشکل دقیقا همینجا شروع می شود زمانی که اقدام به تصویب قانونی میکنیم و با ابهام آنرا ابلاغ می کنیم بنده اعتقاد دارم تصویب کنندگان این قوانین با ابلاغ آن ، منتظر آثار قوانین و عکس العمل تیم ها هستند تا نسبت به اصلاح چندباره آن اقدام کنند این یعنی عدم آینده نگری و عدم اطلاع از وضع موجود حقوق فوتبال، اگر به خاطر داشته باشید سال گذشته یکی از مواد دستور العمل موجب جنجال در فوتبال گردید قانونی که بازیکنان ایرانی لژیونر را بعنوان بازیکن خارجی تلقی می کرد و مشمول قانون جذب بازیکنان و مربیان خارجی سال ۱۴۰۰ می شد اما به یکباره این قانون حذف میشود و علت حذف هم مشخص و بر هیچ کس پوشیده نیست!
نکته دیگر که متاسفانه در خصوص کسر سهمیه بازیکنان خارجی اصلاح شد موضوع تعداد بازی است که جایگزین ساعات بازی شده است این اشتباه بزرگ موجب می شود بازیکن بی کیفیت خارجی وارد تیم های داخلی شده و نتوان سهمیه خارجی تیم ها را بدلیل بازیکنان بی کیفیت کسر نمود تعیین تعداد بازی بجای ساعات بازی دو ضرر بزرگ دارد:
اول: هدف عدم ورود بازیکن بی کیفیت خارجی از اساس منتفی است
دوم : بازار دلالان بازیکنان رونق پیدا کرده چرا که دغدغه ای دیگر برای ورود بازیکنان خارجی با هر کیفیتی وجود ندارد
بنابراین هدف نهایی جذب بازیکنان خارجی با کیفیت کلا با شکست مواجه شده است
خیلی خیلی ممنونم آقای بهزادیان عزیز که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتید بنظرم این مصاحبه ابهامات زیادی رو برای فوتبال دوستان ایران روشن کرد امیدواریم که فوتبال ما به سمت حرفهای شدن حرکت کند