یادداشت اختصاصی پیمان چینیساز سردبیر بخش ورزشی صبح ملت نیوز؛
سال 2011 بود. زمین لرزید و سونامی خشمگین دریا همه چیز را بلعید. ژاپن زیر آوار رفت، خانهها ویران شد و قلب یک ملت شکست. خیابانها خالی، چشمها اشکبار و امیدها کمرنگ شده بود. مردمی که عزیزانشان را از دست داده بودند، در میان ویرانهها به دنبال روزنهای از امید میگشتند. در این روزهای خاکستری، جایی در زمین فوتبال، دخترانی بودند که تصمیم گرفتند به جای تسلیم شدن، برای ملتشان بجنگند.
تیم ملی فوتبال بانوان ژاپن در جام جهانی 2011، بدون ستاره و بدون ادعا راهی رقابتها شد. آنها نماینده ملتی بودند که درد کشیده بود، ملتی که به چیزی برای باور نیاز داشت.
دختران ژاپن با هر پیروزی، لبخندی کوچک بر صورت یک کشور غمگین مینشاندند. آنها تا فینال پیش رفتند؛ جایی که باید مقابل تیمی میایستادند که شکستناپذیر بود: آمریکا. در زمین، فوتبال بازی میشد اما انگار همه چیز از فوتبال فراتر رفته بود؛ آنها برای بازگرداندن امید بازی میکردند.
آمریکا دوبار گل زد، اما ژاپن تسلیم نشد. انگار دختران ژاپنی صدای مردمی را میشنیدند که هزاران کیلومتر دورتر، با هر حمله نفسشان حبس میشد. آنها هر بار به بازی برگشتند و کار به ضربات پنالتی کشید. لحظهای که قلبها میایستاد و نگاهها پر از اشک میشد.
ژاپن قهرمان شد. دختران ژاپنی اشک میریختند، زمین را در آغوش میگرفتند و مردم کشورشان برای اولین بار بعد از مدتها، اشکهایشان از شادی بود. آنها نشان دادند که حتی زیر سنگینترین آوارها، میشود برخاست و جنگید.
آن روز فوتبال فقط یک بازی نبود؛ معجزهای بود که زخمهای یک ملت را مرهم گذاشت.
پیمان چینیساز